4 ماهگی
جیگر من چهار ماهت که بود غلت میزدی و وقتی برمی گشتی به پشت پاهاتو تند تند تکون می دادی و سعی خودتو میکردی تا اینکه بتونی سینه خیز جلو بری من و بابایی هم که دیگه از شادی تو جلد خودمون نبودیم مامانی هنوز مرخصی زایمانش تموم نشده بود و همیشه کنار تو بود بابا هم از سر کار به عشق تو گوله میومد خونه آخه تو خیلی دختر ماه و تو دل برویی هستی
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی